رهگذر غریب (یکشنبه 87/10/22 ساعت 12:43 صبح)
ای رهگذر که می گذری از کوچه مان
ای مسافر که غریب می گذری از کو چه مان
گوش کن,صدای خش خش برگ ها را
آیا این صدا تو را آشنا نمی سازد با کوچه تان
در کوچه ی شما راستی
پاییز هم می آید؟
ای رهگذر که می گذری گوش کن
این صدای جریان جویبار است
جویباری که می گذرد از کو چه ی ما
که می گذرد از کنارت یا می گذری از کنارش
که چه آسان می گذری از کنارش
و هیچ نظر نمی کنی در تلاطم موج های کو چکش
راستی رهگذر شتابان می روی
آیاهیچ ازخودپرسیده ای
(به کجاچنین شتابان می روی؟)
جویبار ما رودخانه می شود
رودخانه روزی دریا می شود
دریا هم روزی...
اما تو ای رهگذر هنوز همانطور مانده ای
چون تو فقط یک رهگذری
مسافر رفت،با غریبی اش
ولی رسید به آشنایی ها
و تو همچنین در اول راه مانده ای
چون تو فقط یک رهگذری
کلمات کلیدی :
نویسنده: مهدی رحیمی